خلاصه داستان زندگی حضرت یونس برای کودکان


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس sargarmi11.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1109
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 533
:: باردید دیروز : 8
:: بازدید هفته : 601
:: بازدید ماه : 605
:: بازدید سال : 54137
:: بازدید کلی : 229459

RSS

Powered By
loxblog.Com

عاشقانه

خلاصه داستان زندگی حضرت یونس برای کودکان
شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 8:31 | بازدید : 509 | نوشته ‌شده به دست پیمان | ( نظرات )

خلاصه داستان زندگی حضرت یونس برای کودکان

زندگی حضرت یونس در شکم ماهی

پالاما>>>مذهبی>>قصه های قرآن>زندگی حضرت یونس در شکم ماهی به زبان کودکانه

حضرت يونس (ع) ازطرف خداوند براي هدايت و ارشاد مردم شهر نينوا به پيامبري انتخاب شد . او سالهاي زيادي آن مردم را نصيحت كرد و به خداپرستي فرا خواند اما غير از دو نفر ، بقيه به او ايمان نياوردند . او نيز به درگاه خدا شكايت كرد و از خداوند براي آن قوم سركش تقاضاي عذاب نمود و چون دعاي يونس براي عذاب مردم قبول شد ، او آن شهر را ترك كرد و به سفر رفت . مردم شهر وقتي نشانه هاي عذاب را مشاهده كردند از رفتار خود پشيمان شده و توبه كردند و خداي مهربان نيز عذاب را از آن شهر دور فرمود . اما يونس پس از ترك آن شهر ، سوار كشتي شد . وقتي كشتي وسط دريا رسيد نهنگ بزرگي كه درحقيقت مأمور خداوند بود خود را به كشتي زد و اهل كشتي براي نجات از آن نهنگ مجبور شدند قرعه كشي كنند و يك نفر را به دريا بياندازند تا از شر آن نهنگ خلاص شوند . آنها سه بار قرعه كشي كردند و هر بار قرعه به نام يونس (ع) افتاد . يونس كه متوجه شد به خاطر ترك آن مردم كه درلحظات مشاهده عذاب الهي به او نياز داشتند خداوند ميخواهد او را تنبيه كند ، و اين نهنگ هم مأمور خدا براي همين كاراست ، تسليم شد و پس از آنكه به دريا افكنده شد توسط نهنگ بلعيده شد . البته خداوند به نهنگ فرمان داده بود كه اين بنده‌‌ ما غذاي تو نيست ، پس بايد مراقب او باشي و مدتي او را در شكم خود نگهداري . يونس درآن مكان تاريك و تنگ ، با خداوند مناجات كرد و از خطاي خود عذرخواهي نمود و خداوند هم او را بخشيد و پس از چند روز از شكم ماهي نجات يافت . به قدرت خدا در كنار ساحل بوته‌ي كدويي روئيد تا يونس ، هم زير سايه آن استراحت كند و هم از ميوه‌ي آن بخورد . وقتي پيامبر خدا جان تازه‌اي يافت به طرف قوم خود حركت كرد و مردم نينوا دركنار پيامبر خود و در سايه‌ اطاعت خداوند سال ها به خير و خوشي زندگي كردند .

خلاصه داستان زندگی حضرت یونس برای کودکان




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: